خاصیت چنین پیروزیهایی، بیش از ارزش واقعیاش، وجه انتقامآلود آن است، آنچه دو شب پیش آدمها را به خیابان آورد، بیش از صعود به فینال آسیا، انتقامی بود که نه فقط از لابی سعودیها و صحنهآرایی شبههآلود ایافسی که انگار از همه ناملایمات و اتفاقات ناخوشایند این روزها گرفتیم. ما به این پیروزی احتیاج داشتیم، مثل فرصتی برای تمدید نفس پس از یک زیرابی طولانی. ما به این مدل تجدید قوا، نه فقط در فوتبال که در عرصههای سیاسی و اجتماعی هم عادت داریم. این را یاد گرفتهایم که در اوج دشواری، در میانه تلخی و عسرت، درست وقتی که همه امیدها رو به ناامیدی میرود، از کوچکترین روزنهها، نوری به شعاع خورشید روی سیاهیهای دور و برمان بیندازیم.
در این کنشهای هوشمندانه جمعی -چه در وجه سلبی آن که نمونهاش با خشم مردم از محرومیت آلکثیر نمود یافت و چه در وجه ایجابیاش که در جشن و پایکوبی مجازی و خیابانی پس از بازی پرسپولیس اتفاق افتاد- یک علامت اجتماعی مهم نیز هست و آن زنده بودن مفهوم «مردم» است. عاقلها میفهمند، کشوری که از این سطح از کنشگری مردم برخوردار است، شبیه هیچ کشور دیگری در این منطقه نیست. آنهایی که به هوای سرخوردگی مردم از اتفاقات گذشته، روی انفعال آنها در ماجراهای آینده حساب کردهاند، قمار خطرناکی میکنند. باید وجود «مردم» را در این کشور به رسمیت شناخت و به اراده آنها احترام گذاشت.
پ.ن: این یادداشت روز 14 مهر ماه در روزنامه همشهری منتشر شد.
عباس رضایی ثمرین، روزنامهنگار | هر آدمی را به صفتی میشناسند و نام منصور رئیسسعدی تقریبا برای هر کسی که او را میشناسد، یادآور واژه «آرامش» است. در طول سالهای روزنامهنگاری با خیلیها همکاری نزدیک داشتهام اما کمتر کسی را به آرامی، متانت و فروتنی آقای سعدی دیدهام. عمر روزنامهنگاریاش از چهار دهه تجاوز کرده، یعنی بیش از عدد سن خیلی از ماها که گاهی جز خودمان کسی را روزنامهنگار نمیدانیم. متعلق به نسلی است که روزنامهنگاری را از دهه پنجاه و روزنامه کیهان آغاز کرده و بعضیشان امروز شاخصترین چهرههای روزنامهنگاری کشورند. با این حال در او نه از تبختر و تکبر خبری هست و نه از خودپسندی مرسوم این روزها.
با همه فروتنی و تواضع اما عیار تبحر حرفهایاش کاملا روشن است؛ کافی است یک بار پای حرفهای همکاران قدیمش همچون فریدون صدیقی و یونس شکرخواه بنشینید و ببینید دربارهاش چه میگویند. من البته در کنار روزنامهنگاری، از او درس زندگی هم گرفتم. در سال آخر همکاریمان در روزنامه جام جم، چند ماهی در اتاق معاونان سردبیر روزنامه که بچهها به دلیل دیوارهای شیشهای، به آن لقب آکواریم داده بودند، همسایه بودیم. اتاق آکواریم معمولا -به دلیل اینکه مهمترین مرحله از دروازهبانی محتوای روزنامه توسط معاونان سردبیر رقم میخورد- محل جرو بحث و بگومگوهای حرفهای بر سر جرح و تعدیل مطالب بود و احتمالا الان هم هست. در آن فضای پرتنش ولی آقای سعدی کسی بود که من هیچ گاه عصبانیتش را به یاد ندارم.
آرامش و لبخند همیشگیاش البته به معنای آسانگیری و سهلانگاری نبود. دقیق، نکتهسنج و به وقتش سختگیر بود. از همه اینها مهمتر سعدی، صندوقچه خاطرات ناب از تاریخ روزنامهنگاری ایران هم هست. اگر کسی بخواهد تاریخ شفاهی روزنامهنگاری در ایران را جمعآوری کند، سعدی قطعا یکی از بهترین گزینهها برای مصاحبه است. گرم صحبت و خاطره گفتن که میشود، اینقدر خوشصحبت، طناز و خوشمشرب است که در نگاه اول شاید باورتان نشود، این همان آدم قبلی است. خلاصه اینکه کل روزنامهنگاری ایران را اگر بگردید، شاید مثل سعدی، ده نفر هم پیدا نکنید، با این حال او امروز در هیچ تحریریهای نیست و من نه برای او که به حال تحریریههایی غصه میخورم که نسل سعدی به آنها راه ندارد و همکاران جوانی که فرصت همکاری و آموختن از امثال او را ندارند.
پ.ن: این یادداشت ادای دینی به جناب آقای منصور رئیسسعدی روزنامهنگار پیشکسوت است که افتخار همکاری با ایشان را در روزنامه جام جم داشتم. یادداشت چند روز پیش به مناسبت 20 سالگی جام جم، در این روزنامه منتشر شد.
عباس رضایی ثمرین، روزنامهنگار | هریک ازما روزانه در معرض هزاران پیام رسانهای از منابع مختلف قرار داریم. آگاهی از اخبار و اطلاعات به یکی از ملزومات زندگی مدرن تبدیل شده و کمتر کسی از ما میتواند زندگی بدون دسترسی به منابع خبری از قبیل رسانهها، اینترنت و شبکههای اجتماعی را تصور کند. با این حال، زیادهروی در پیگیری اخبار میتواند پیامدهای نامیمونی در زندگی هر یک از ما ایجاد کند. بهویژه در شرایط بحران، این زیادهروی میتواند آسیبهای ذهنی و روانی به بار بیاورد و با ایجاد ترس و ناامنی روانی، بحران را تشدید کند. یکی از مهمترین مولفههای «سواد رسانهای» این است که بتوانید بین مصرف رسانهای و سایر فعالیتهای خود تعادل ایجاد کنید. این تعادل همان چیزی است که از روح و روان شما در مقابل انبوه اخبار و اطلاعات غیرضروری و اضافه، محافظت میکند. در یادداشت پیش رو کوشیدهام چند راهکار ساده برای مدیریت مصرف رسانهای و استفاده بهتر و هدفمندتر از رسانهها به شما پیشنهاد کنم. در روزهایی که همه ما بهدلیل شیوع اپیدمیک ویروس کرونا، بیش از همیشه در معرض اخبار و اطلاعات قرار داریم، اجرای این پیشنهادها اهمیت و ضرورت دوچندان دارد.
عباس رضایی ثمرین، روزنامهنگار | مدیریت موفقیتآمیز هر بحرانی، مستلزم داشتن استراتژی ارتباطی موثر است. سازمان بهداشت جهانی، در کتابچهای که در سال ٢٠١٧ برای مقابله با همهگیری بیماری آنفلوآنزا منتشر کرده، استراتژی ارتباطی موثر را «جمعآوری، فرآوری و توزیع بهموقع اطلاعات به روشهایی که برای مخاطب هدف، موثر و مناسب باشد» تعریف کرده است. از نظر این سازمان، در استراتژی ارتباطی مدیریت بحران حتما باید جنبههای رفتاری و نحوه واکنش مردم به اطلاعات و توصیههایی که از مقامات رسمی و رسانهها دریافت میکنند نیز، درنظر گرفته شود.
من اگر بخواهم این دستورالعمل را در سه کلمه خلاصه کنم، آن کلمات «اعتبار، تسلط و تعامل» خواهد بود؛ گام اول در ارتباطات موثر بحران این است که منبع تولید پیام معتبر باشد. کسی که بحرانی را مدیریت میکند، همواره باید این سوال را از خود بپرسد که مردم چرا باید به او اعتماد و آنچه میگوید را باور کنند. تلقی عمومی از میزان اعتبار متولی مدیریت بحران، آن چیزی است که پاسخ به این سوال را میسازد. مولفه «اعتبار» در واقع آمیزهای از چند عامل ازجمله صداقت، شفافیت و سوابق است؛ این یعنی اگر صادقانه رفتار کنید، شفاف باشید و سوابق روشنی در ذهن مردم داشته باشید، منبع معتبری در اطلاعرسانی بحران خواهید بود. دومین گام تولید محتوای مناسب، روایتگری موثر و توزیع هدفمند است. متولی مدیریت بحران، باید اطلاعات و واقعیتهای مورد نیاز مردم را به روشی که آنها میپسندند، روایت کند و این روایتها باید از طریق کانالهای اطلاعرسانی متناسب در دسترس عموم قرار گیرد. این مسأله نیازمند «تسلط» متولیان در تولید محتوا و روایتگری و برخورداری از نیروهایی است که در این دو کار، بهترین باشند.
خبرگزاری ایبنا | در شرایطی که بحران سراسری کشور را فرا میگیرد این رسانهها و شبکههای اجتماعی هستند که نقش پررنگی در اطلاعرسانی درباره این بحران و جنبههای آن دارند. «ارتباطات بحران در رسانههای اجتماعی» نوشته ان ماری وندنهارک با ترجمه عباس رضایی ثمرین، به ارائه یک برنامه عملیاتی شامل استراتژیها و تاکتیکهای آزموده برای مدیریت ارتباطات بحران در رسانههای اجتماعی پرداخته است.
کتاب بهطور خاص بر بستر رسانههای اجتماعی متمرکز است و از همینرو گامی بدیع در حوزه ارتباطات بحران بهشمار میرود. مصادیق متعدد واقعی و بررسی کارگاهی نحوه مدیریت بحران در رسانههای اجتماعی یا استفاده از قابلیت آنها در کنترل بحران، مشخصه اصلی کتاب است. برخی از شرکتها و سازمانهایی هستند که در کتاب تجربه مدیریت بحران آنها بهویژه در رسانههای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته؛ تجاربی که بعضی از آنها توأم با موفقیت بوده و برخی دیگر به شکست انجامیده است.
نویسنده این کتاب انماری وندنهارک پژوهشگر روابط عمومی دیجیتال، ارتباطات بحران و امنیت سایبری است که بهطور تخصصی در حوزه استراتژیهای ارتباطات صنفی فعالیت دارد و تجارب پژوهشیاش در ارتباطات دیجیتال، روی ارتباطات بحران و امنیت سایبری متمرکز بوده است. وندنهارک برای نگارش کتاب «ارتباطات بحران در رسانههای اجتماعی» با مدیران رسانهای چندین سازمان و شرکت بزرگ بینالمللی شخصا مصاحبه کرده و با آنها درباره نحوه مدیریت بحرانهای ارتباطی بهویژه بحرانهایی که در بستر شبکههای اجتماعی بسط یافتهاند، به گفتوگو نشسته است.
گفتوگویی که در ادامه میآید با عباس رضایی ثمرین مترجم این کتاب درباره مدیریت بحران در فضای مجازی انجام شد.