میدانید که یکی از افتخارات (شاید مهمترین افتخار) محافل خبری ایرانی، مخابره اولین خبر دستگیری صدام در سال 2003 است. خبری که خبرنگار کرمانشاه ایرنا خیلی اتفاقی از زبان جلال طالبانی شنید و مثل بمب در دنیا سر و صدا کرد. اینقدر که خیلی از رسانههای معتبر دنیا خبر اول را به نقل از ایرنا دادند. سرنوشت آن خبر اما چه شد؟ در کمتر از دو ساعت خبرگزاریهای معتبر دنیا با انتشار لحظهای و مداوم بازتابها و حواشی، خبر را از دست ایرنا درآوردند. منبع اصلی خیلی زود در فضای خبری دنیا محو شد. دلیلش را میدانید؟ ما برای لحظات بعد از انفجار این بمب خبری، هیچ برنامهای نداشتیم. نتوانستیم سوار موجی که خودمان درست کرده بودیم شویم، دیگران سوار شدند و حالش را بردند. حالا این را داشته باشید، تا یک قصه از جریانسازیهای رسانهای در داخل کشور برایتان بگویم.
دکل را که یادتان هست؟ بیایید جریانش را در رسانهها تحلیل کنیم؛ اولین خبر روز دوم تیر در سایت «خانه ملت» منتشر شده. بعدش حامیان دولت و اصلاحطلبها سرنخ را گرفتهاند و حملهای تمام عیار ترتیب دادهاند. موج راه افتاده و خیلی زود فراگیر شده. اینقدر زیاد که طبق ترند گوگل، در روز ششم تیر 10 درصد کل سرچ ایرانیها به دکل مربوط بوده است. طبق همان الگوی پیشین اما در یک پریود زمانی تقریبا 10-12 روزه، جریان خبری فروکش کرده است. طوری که مثلا همان سرچ گوگل تقریبا پنج برابر کمتر شده است.
رسانههای مقابل چه کردند؟ بیش از یک هفته هیچ کاری نکردند. شاید تصور کنید، مثل بوکسوری که مشت محکم خورده، مدتی طول کشیده تا هوشوحواسشان بیاید سرجایش اما برعکس، سکوت آنها کاملا هدفدار بوده. در فضایی که 10 درصد سرچها به گم شدن دکل در زمان احمدینژاد مربوط است، معلوم است که صدای هیچ مخالفی شنیده نمیشود. آنها صبر کردند تا آبها از آسیاب بیفتد، اما وقتی همه ساکت شدند، پاتکها را یکی پس از دیگری طراحی کردند.
دهم تیرماه ماجرای دکل شارجه را پیش کشیدند که به ادعای آنها خسارتی مشابه دکل مشهور داشته است. بعدش دوباره کرسنت را برجسته کردند و گفتند چطور وزارت نفت به 14 میلیارد دلار جریمه کرسنت واکنش نشان نداده اما به پیگیری دکل 78 میلیون دلاری اینقدر مصر است. همینطور پاتکهایشان ادامه پیدا کرده تا امروز که خبرگزاری فارس بحث دکلهای اجارهای را پیش کشیده و گفته سالانه با ارزی که برای آنها از کشور خارج میشود، می توان 10 دکل خرید. یعنی سالانه تحت نظر وزارت نفت 10 دکل در آبهای کشور گم میشود. این یعنی یک خط سیر آهسته، پیوسته و هدفدار؛ سکوت در شرایط هیاهو، نقشآفرینی در شرایط سکوت (یعنی پس از خوابیدن هیاهو). الگویشان اینقدر کارآمد است که تقریبا اثرات حمله اولیه را دارند خنثی میکنند.
اصلاحطلبها و حامیان دولت اما بعد از حمله اولیه، درست مثل خبر صدام ماجرا را رها کردند. طوری که همان اوایل کار، ابتکار عمل از دست آنها خارج شد و افتاد به دست طنازها و کاربران شبکههای اجتماعی. در ترندهای شبکههای اجتماعی هم معمولا موضوعات اینچنین با لودگی و طنز درهم میآمیزد و عملا اینقدر دروغ و دونگ از تویش در میآید که بعدا سبب سوء استفاده رقیب میشود. برای بعدش هم که خب هیچ برنامهای نداشتهاند؛ یک تک مضراب و بعدش انفعال.