رضا رشیدپور از تلویزیون ایرانیان میگوید؛
عباس رضائی ثمرین- چندی پیش بود که خبری به شکل گسترده در رسانههای گروهی منتشر شد. تلویزیونی ماهوارهای با مجوز رسمی از وزارت ارشاد تحت عنوان «ایرانیان» یک شعبه نمایندگی در تهران دایر کرده و به تولید پخش برنامه میپردازد. این خبر فینفسه اهمیت زیادی داشت اما بخش مهمتر آن مربوط به کسی بود که به این تلویزیون پیوسته بود.
به گزارش قانون رضا رشیدپور که بعد از نیمهتمام ماندن برنامه «مثلث شیشهای» جز به شکل موردی، چندان در قاب شیشهای تلویزیون مشاهده نشده بود، با یک مجله تلویزیونی تحت عنوان «شب شما به خیر» به تلویزیون ایرانیان پیوسته است.
حضور رشیدپور در تلویزیون ایرانیان و سایر حرف و حدیثهایی که در مورد خط و ربط تلویزیون ایرانیان در محافل غیررسمی مطرح است، سبب شد تا وقتی فرصت تهیه گزارش و گفتگو با رشیدپور در دفتر تلویزیون ایرانیان را مغتنم بشمرم و بدون توجه به ساعت قرار که یک بامداد بود، به آنجا بروم.
با او از هر دری سخن گفتیم، از شائبههایی که در مورد تلویزیون ایرانیان مطرح است گرفته تا ممنوعالکار بودن خودش و رفتار مدیران تلویزیون با او و …، همه و همه موضوعاتی بودند که در این گفتوگو مطرح شدند و البته با پاسخهای نسبتاً صریح رضا رشیدپور همراه شدند، گفتوگوی جنجالی قانون با رشیدپور را در ادامه بخوانید؛
- سوال آخر را اول میپرسم، آیا تلویزیون ایرانیان متعلّق به آقای مشایی است؟
خیر، من چند روز پیش جلوی دوربین هم این مسئله را گفتم. گفتم آقا شما را به خدا این آقای مشایی را به ما نچسبانید. ما را هم به ایشان نچسبانید. ایرانیان یک کلمه ملی است، حالا آقای مشایی روی چند انجمن خودش اسم ایرانیان گذاشته است، ربطی به تلویزیون ما ندارد.
- مخاطب هدف شما کیست؟ قرار است رسانهای برای ایرانیان خارج از کشور باشید یا مخاطب داخل کشور را هم هدفگذاری کردهاید؟
ما کاری به مخاطب داخل ایران نداریم. تعریف ما در این شبکه، قانون است. زمانی که بر اساس قانون، استفاده از تجهیزات ماهوارهای در ایران، ممنوع است، طبعاً هدفگذاری ما هم داخلی نیست. ما قرار است تصویر متفاوتتری از ایران ارائه کنیم. چون عموماً رسانههایی که به داخل ایران دسترسی دارند، رسانههای خبری با نگاههای سیاسی هستند. ما شبکه غیرمستقلی که در ایران فعالانه کار غیرخبری و غیرسیاسی نداریم. عموماً شبکهها نگاه سیاسی دارند و تصاویر خاصی از ایران منعکس میکنند. هدف ما این است که به مردم دنیا تصویر متفاوتی از ایران نشان بدهیم و ثانیاً به ایرانیهایی که در گوشه و کنار دنیا هستند، حس غرور ایرانیشان را بازگردانیم.
من خیلی از کشورهای دنیا را رفتهام و متاسفانه بعضی جاها دیدهام که ایرانیها خودشان را به ملیّتهای دیگر معرفی میکنند، مثلاً در چین میگویند ما ایتالیایی هستیم، در دوبی میگویند که ما ترکیهای هستم. این شکست فرهنگی خیلی بزرگی برای ایرانیها در گوشه و کنار دنیاست. هدف ما این است که غرور ایرانی را بازگردانیم؛ ما هر کجا هستیم، سر خود را بالا بگیریم و با افتخار بگوییم که ایرانی هستیم.
- ببینید قانون ممنوعیت ماهواره وجود دارد، اما استناد به این قانون و استنباط این نکته که مردم به دلیل وجود این قانون، ماهواره نمیبینند کمی غیرواقعبینانه به نظر میرسد. آمار رسمی در این زمینه وجود دارد که چند درصد مردم ماهواره دارند و …، با این اوصاف، آیا واقعاً هیچ گوشهچشمی به داخل کشور ندارید؟
بخشی از آن به سلیقه و عقیده شخصی من بر میگردد. من شخصاً با قانون ممنوعیت ماهواره مخالفم و فکر میکنم ماجرایی که در دهه ۶۰ برای ویدئو اتفاق افتاد، در دهه ۸۰ برای ماهواره هم خواهد افتاد. اما این نگاه شخصی من است، نگاه رسمی شبکه این نیست. نگاه رسمی شبکه کار کردن روی محمل قانونی است. به همین دلیل سایت اینترنتی شبکه را طوری تنظیم میکنیم که حتی با اینترنت کمسرعت ایران هم تصاویر شبکه ما قابل دریافت باشد، زمانی که این سامانه اینترنتی ما کامل راهاندازی شود، هدفگذاریهای داخل ایران هم خواهیم داشت. برای اینکه در آن صورت خیالمان بابت قانون راحت خواهد بود. امّا فعلاً تاکید میکنم، سیاست رسمی شبکه برای ایرانیان خارج از کشور است. حالا اگر عدهای در داخل کشور-مانند خانواده خود من که ماهواره دارند- تماشا میکنند، ما به دیده منّت میپذیریم، اما سیاست شبکه در حال حاضر ایرانیان خارج از کشور است.
- شفاف بگویم آقای رشیدپور، برخی معتقدند شبکه شما تمهیدی رسمی از سوی مراجع ذیصلاح است برای از رونق انداختن سکه برخی کانالهای ماهوارهای، خواهش میکنم شما هم شفاف پاسخ دهید که آیا شما قرار است مخاطب تلویزیونهایی همچون «من و تو» و «فارسیوان» را جذب کنید؟
من به طور شفاف نظرم را در مورد تلویزیون من و تو قبلاً گفتهام. گفتهام که این تلویزیون الزاماً تلویزیون خبیثی نیست، تلویزیون زرنگی است. این رسانه از نیازهایی که ما نتوانستهایم برآورده کنیم، استفاده میکند، برنامههای حرفهای میسازد. مثلاً در زمینه موسیقی یک برنامه خیلی شیک حرفهای میسازد و مخاطب را جذب میکند. مستندهای فوقالعاده خوبی پخش میکند. به عنوان مثال من مستندهای پیام اضطراری من و تو را حتما نگاه میکنم و همیشه افسوس میخورم که چرا این مستند را شبکه سه تلویزیون خودمان نخریده است. چرا که این مستند نه منع پخش دارد و نه مورد خاصی دارد، اتفاقاً مستند فوق العاده جذابی است. تلویزیونهای داخلی ما وقتی میخواهند مستند بخرند، میروند بنجلترین مستند موجود با کمترین قیمت ممکن را میخرند، کارهایی که متعلق سالها پیش است و هیچ جذابیتی برای بیننده ندارد.
من هدفم این نیست که با شبکههای ماهوارهای بجنگم، رسانه عرصه رقابت هست، اما عرصه جنگ نیست. من بله دوست دارم با «من و تو» رقابت کنم، «فارسیوان» را ریز میبینم و آن را تلویزیون کثیفی میدانم و هیچ لزومی برای رقابت با آن هم احساس نمیکنم، ولی «من و تو» تو را دوست دارم، تلویزیون باهوش و زرنگی است و شاید بخواهیم با او رقابت کنیم اما هدفمان از تاسیس این نیست که بیاییم من و تو را منکوب کنیم. آن یک رسانه هستند، ما هم یک رسانهایم. ما بچههای داخل ایرانیم و اگر خیلی عرضه داشته باشیم میآییم و برنامه خوب میسازیم، اما هدفمان این نیست که «رو کم کنی» کار کنیم.
- در مورد هویت حرفهای تلویزیون ایرانیان توضیح دهید، این رسانه در چه حیطه موضوعی کار خواهد کرد و اساساً به دنبال چیست؟
من به این سوال خیلی شفاف و عامیانه جواب میدهم. ببینید این تلویزیون نه برای این تاسیس شده که ما به دروغ بگوییم فضایی آزادی در ایران خیلی گل و بلبلی است و نه قصد حضور در انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری دارد. ما هیچ ربطی به فضاهای انتخاباتی نداریم. من به مردم هم قول میدهم؛ تا زمانی که من در این شبکه هستم، این شبکه به هیچ وجه کار سیاسی نخواهد کرد. هر لحظهای که احساس کنم به نفع هر کسی مثلاً آقای احمدینژاد، آقای خاتمی یا هر کسی دیگری بخواهد قدم بردارد، این شبکه را با تمام زحماتی که برایش کشیدهام ترک خواهم کرد. به همین خاطر تا زمانی که من در این شبکه هستم اجازه نخواهم دادم کار سیاسی صورت بگیرد. این شبکه کاملاً شبکه LifeStyle است و هدفش امیدبخشی و نشاط و ارائه یک سری برنامههای متفاوت است.
- کارهای که در این تلویزیون انجام میشود را میتوان در تلویزیون ایران هم انجام داد؟
اگر سلیقهای برخورد نکنیم، بله میتوان انجام داد. تلویزیون ما پر از خط قرمزهای سلیقهای است. ما هیچ کار غیرقانونی در شبکه ایرانیان انجام نمیدهیم. عین همین کارها را میتوان در شبکههای سراسری انجام داد، منتهی مدیران رسانه دولتی سلیقهای برخورد میکنند و امکان انجام این کارها از بین میرود.
- اما شما تصویر ساز و کنسرت پخش میکنید، خود شما در برنامه پیراهن آستینکوتاه میپوشید…
هیچ قانونی در صداوسیما وجود ندارد که شما نباید آستینکوتاه بپوشید، یا قانونی وجود ندارد که شما نباید ساز پخش کنید. اینها سلیقههای مدیران است که بعد از سالها تکرار، به رویه تبدیل شده است. وگرنه شما در نظامنامه قانونی حراست سازمان صداوسیما، چنین مسائلی را نمیبینید.
- صداوسیما نظامنامه حرفهای دارد؟
یک سری اصول مدوّن، تحت عنوان اصول پرسنلی دارد، اما چون بهروز نشده، سلیقههای مدیران به تدریج در آن رسوب کرده و به رویه تبدیل شده است.
- منظورم از نظامنامه حرفهای، سندی است که در اکثر سازمانهای رسانهای معتبر و بزرگ دنیا وجود دارد و مثلاً اگر هم قرار باشد تصویر ساز پخش نشود، در آن به طور شفاف اشاره میشود و جایی برای تفاسیر سلیقهای باقی نمیماند…
آقای لاریجانی زمانی که نامزد انتخابات ریاستجمهوری شده بود، در گفتگوی انتخاباتی خود، گفت: من هم نمیدانم که باید آن را پخش کنم یا خیر. وقتی رئیس صداوسیما نمیداند، مشخص است که وضعیت تهیهکنندگان به چه شکل خواهد بود.
- یعنی واقعاً در این حد سلیقهای است؟
بله، شما میتوانید به تیزرهای تبلیغاتی آقای لاریجانی رجوع کنید. فکر میکنم آقای ملاقلیپور فیلم انتخاباتی ایشان را ساخته بود. در آن فیلم وقتی از او پرسیدند که چرا هنگام ریاست بر سازمان ساز پخش نمیکردید، پاسخ دادند: من خودم هم نمیدانستم که بالاخره باید پخش کنم یا نکنم.
- واکنشهای اهالی صداوسیما نسبت به تاسیس این تلویزیون و برنامه شما چگونه بوده است؟
یک سری واکنشها رسمی است و در جلسات رسمی سازمان عنوان میشود و من هم از آنها خبر دارم، که شاید زیاد مثبت نباشند. اما به صراحت عرض میکنم و فایل ضبط شده صوتی هم دارم که بیش از ده مدیر برجسته سازمان با من تماس گرفتند و موفقیت این برنامه را به شدت تبریک گفتند. تاکید میکنم بیش از ده مدیر عالیرتبه سازمان برای تبریک گفتن موفقیت این برنامه با من تماس گرفتند.
- خب چرا دیدگاه رسمی مثبت نیست؟
به هر حال صداوسیما علاقمند هست که انحصار برنامههای تلویزیونی را در اختیار خود داشته باشد. من به دوستان عرض میکنم که دچار یک سوءتفاهم قانونی شدهاند. ما نه میخواهیم انحصار پخش را از تلویزیون بگیریم و نه تلویزیون خصوصی هستیم. ما تلویزیون ثبت شده بینالمللی هستیم، دفتر مرکزی ما در آمریکاست. علاوه بر آن در مالزی، فرانسه ، امارات و لندن هم دفتر داریم. در کنار این دفاتر یک شعبه نمایندگی هم در تهران داریم.
در این شعبه نمایندگی ما موظف هستیم که تمام قوانین جمهوری اسلامی را رعایت کنیم. در دفاتر دیگر اما اینگونه نیست، شاید ما برنامه ای بسازیم که با قوانین داخل ایران منطبق نباشد. مثلا ممکن است در دفتر مالزی مجری بیحجاب جلوی دوربین بیاوریم، این مسئله به دفتر مالزی یا هر دفتر خارجی دیگری مربوط خواهد بود. امّا هر آنچه که در تهران تولید میکنیم با قوانین جمهوری اسلامی منطبق است.
- شما میگویید موضعگیریهای رسمی مثبت نیست، اما بیش از ۱۰ مدیر برجسته البته به صورت غیررسمی واکنش مثبتی نسبت به برنامه شما در شبکه ایرانیان نشان دادهاند، این موضوعی است که برخی منتقدان هم در مورد صداوسیما به آن اشاره میکنند، چرا اظهارنظر رسمی با مواضع غیررسمی افراد در این سازمان فاصله دارد؟
یکی از دلایل افت بینندههای سازمان صداوسیما، همین تفاوت سلیقههای شخصی افراد با سیاستهای رسمی صداوسیماست. این دوگانگی حتی در مدیران عالیرتبه تلویزیون هم وجود دارد. مشخصاً من مدیر عالیرتبهای را میتوانم نام ببرم، اما چون ممکن است راضی نباشد نام نمیبرم. ایشان چهار سال به انگلیس رفتند و در مرکز اسلامی لندن کار کردند. از مدیران برجسته شبکه یک بودند و به شدت علاقه داشتند که در این شبکه، کنسرتهای فاخر ضبط و پخش شود. یکی دوبار هم موفق شدند چنین کاری بکنند، امّا جلوی ایشان را گرفتند. بعد از این واقعه ایشان دچار افسردگی مقطعی شدند و به لندن رفتند، که اخیراً گویا بازگشتهاند. برنامهسازهای تلویزیون یا مدیران عالیرتبه این رسانه دچار دوگانگی سلیقهای و رسمی هستند. سلیقه خودشان چیزی میگوید، اما موازین رسمی چیز دیگری میگوید. همین دوگانگی را بیننده هم میفهمد، یعنی میفهمد که اینها تکلیفشان با خودشان هم مشخص نیست. به همین خاطر خیلی وقتها جذابیت لازم را نداریم و دچار افت میشویم.
- برخی میگویند، تفاوت در مواضع شخصی و کردار سازمانی افراد مختص صداوسیما نیست و اگر در حد تفاوت باشد پذیرفتنی است، اما در مورد صداوسیما گاهی اوقات به نظر میرسد این تفاوت به شکاف یا حتی تعارض تبدیل شده، در این صورت تکلیف چیست؟
بله من هم قبول دارم. یک زمانی هست که شما میگویید مثلاً من چلوکباب خیلی دوست دارم. اگر چلوکباب جلویت بگذارند و شما گرسنه باشی، خیلی با اشتها میخوری و لذت میبری. اما یک زمانی هست که میگویی من از ماهی بدم میآید، حتی اگر گرسنه باشم هم نهایتاً دو قاشق میتوانم ماهی بخورم که ضعف نکنم. این شکاف شدید بین سلیقه و مواضع سازمانی هم مثل همین چلوکباب و ماهیپلو میماند. اگر طرف را به دنبال سوژه مورد علاقهاش بفرستیم، آن موقع تا خط مقدم هم میرود، جلوی تفنگ هم میایستد و گزارش مطلوب را تهیه میکند، ولی زمانی که شما یک موضع سازمانی را دیکته میکنی، میگویی بر اساس این موضع برو یک چیزی بساز و بیاور. آن موقع طرف هم یک سرهمبندی میکند تا رفع تکلیف شود و کار سازمانی مورد انتظار به انجام برسد.
- در این فضا میتوان انتظار خلاقیت داشت؟
بله، حالا اوضاع در این حد هم خراب نیست، بالاخره ما برنامههای پربیننده هم در سازمان تولید میکنیم. مثل برنامهای که آقای علیخانی ماه رمضان ساخته بود، یا برنامههایی که فرزاد (حسنی) گاهاً در تلویزیون میسازد یا برنامه عادل فردوسیپور، بالاخره بچهها با تکیه بر دانش فردی و خلاقیت خودشان بعضی وقتها موفق عمل میکنند. منتهی سازمان این موفقیت را بلافاصله به نفع حساب بانکی خودش مصادره میکند. مثلاً میگوید که شبکه ۳ در جذب بیننده موفق بود، در حالی که عادل فردوسیپور در جذب بیننده موفق است نه شبکه سه تلویزیون. اینها خلاقیتهای فردی بچههاست که سازمان را خیلی جاها نجات میدهد.
- از بحث اصلی فاصله نگیریم، نسبت شما با تلویزیون ایرانیان چیست؟
این جزء اسرار است.
- شما گفتید تا زمانی که در اینجا هستید اجازه نخواهید داد تلویزیون کار سیاسی کند، شاید برای مخاطب جذاب باشد که بدانید شما در این رسانه چه سمتی دارید که اینگونه در موردش صحبت میکنید، آیا سهامدارید، یا صرفاً برنامهسازی میکنید؟
اگر جذابیتش در همین حد که چیزی ندانند باقیبماند، بهتر است.
- خب از این سوال عبور میکنم، آقای رشیدپور، شما دیگر نمیخواهید به تلویزیون خودمان برگردید؟ به این دلیل میپرسم که شاید این تلقی در برخی اذهان شکل گرفته باشد که شما با حضور در یک کانال ماهوارهای، عطای حضور در صدا وسیما را به لقایش بخشیدهاید…
اصلا اینطور نیست، به صراحت عرض میکنم که طرح مجله «شب شما به خیر» با نام میز تهران حدوداً ۸ ماه پیش به شبکه تهران، به مدیریت آقای «ناصر کریمان» ارائه شده و من هیچ جوابی نگرفتم. نظیر همین برنامه را میخواستم برای شبکه پنج تلویزیون ایران بسازم اما آنها هیچ جوابی ندادند. مدیر شبکه پنج هم فکر میکنم با ایسنا گفتگو کردند و فرمودند که منعی برای اجرای من(رشیدپور) در تلویزیون وجود ندارد؛ منتهی من خودم هیچ طرحی به آنها ندادهام و یا هیچ تهیهکنندهای سراغ من نیامده است، من از طریق رسانه شما میگویم که من در طول سه سالی که در تلویزیون نبودم، بیش از ۳۰۰ پیشنهاد تلویزیونی را رد کردم. پیشنهاد سریال تلویزونی داشتم، مسابقه سینمایی که شبکه چهار درحال حاضر پخش می کند، شبکه دو، برنامه راز شبکه چهار، صبح به خیر ایران در شبکه یک، برنامه شبانه شبکه پنج و …، تهیهکنندههاشان سراغ من آمدند و اتفاقاً در خیلی از موارد من پذیرفتهام اما سازمان با حضور من مخالفت کرده است. بنابراین من از این دروغ خیلی بدم آمد. نخیر، از اجرای من ممانعت کردند و طرحی که هشت ماه روی میزشان بود را حتی پاسخ منفی هم ندادند. بالاخره من هم کارم رسانه است و باید یک محمل قانونی پیدا کنم، الحمدلله به تلویزیون بیبیسی که نرفتم کار کنم. تلویزیونی که در راستای قوانین کشورمان است، راهاندازی کردهایم و با علاقه در آن کار میکنیم.
- خب، حضور در این رسانه، شرایط را بدتر نخواهد کرد؟
صداوسیما هر موقع احساس کند که به حضور من نیاز دارد، من با آغوش باز می پذیرم. رسماً اعلام میکنم که هر وقت احساس کنند که من میتوانم کمی بکنم، صداوسیما از طرف من ممنوعالکار نیست، بلکه از طرف صداوسیما رشیدپور ممنوعالکار است. هر وقت این مشکل آنها حل شود، برای آنها برنامه میسازم و اجرا میکنم.
- دلیل این ممنوعالکار بودن را خودتان میدانید؟
متاسفانه یکی از سیاستهای گلآلود سازمان صداوسیما این است که نه نامه رسمی برای ممنوعالکار بودن افراد وجود دارد و نه دلیلی ارائه میشود. اینگونه اتفاقات معمولاً به صورت پچپچهای درگوشی در میان مدیران میپیچد. احتمالاً خیلی از مواقع هم دلیل آنها این است که مثلاً فلانی پررو شده است، فعلاً به او برنامه ندهیم. نه سندی دارند و نه نامه یا مدرکی ارائه میکنند. من هم همیشه از این بابت گلایهمند بودم. لذا برای ممنوعیت کار من هم هیچ نامه رسمی وجود ندارد، چیزی است که مدیران میگویند و منهم نفهمیدم که دلیل آن چیست.
- چون بعد از آن برنامه مثلثشیشهای که قطع شد، شما باز هم اجرا داشتید…
بله، من حتی بعد از حوادث انتخابات ۸۸ هم دو ویژهبرنامه مفصل برای تلویزیون ساختم. دو برنامه «روی ماه» برای عید فطر و «هشتمین عاشق» برای ۸/۸/۸۸ که دومی ۱۲ ساعت برنامه زنده بود. نمیدانم مشکلشان با من چیست. من آدمی هستم که بسیار سیاست علاقمندم،خط مشی سیاسیام هم کاملاً مشخص است، منتهی وقتی آنتن به عنوان امانت در اختیار من قرار میگیرد، هیچ وقت خط مشی سیاسی خودم را به برنامه سازی ربط نمیدهم. حالا دلیل این را که چرا در ذهن آنها سوء تفاهم به وجود آمده، نمیدانم.
- داخل پرانتز یک سوال بپرسم، به آدمهای محبوب سیاست اشاره کردید، این افراد برای شما چه کسانی هستند؟
من آقای محمد خاتمی را به شدت سیاستمدار محبوبی میدانم. طیف اصلاحطلبان در ایران را چزء آدمهای باهوش میدانم. اصولگرایانی که عاقلانه عمل میکنند همچون آقای علیمطهری و عماد افروغ جزء سیاستمداران محبوب من هستند. من به سیاست عملگرایانه نگاه میکنم، هر چیزی که به لحاظ منطقی نتیجه خوبی بدهد من با آن موافقم، چه اصولگرا باشد،چه اصلاحطلب. خیلی از اصلاحطلبان هستند که من آنها را نمیپسندم، خیلی از اصولگرایان هم هستند که من از آنها خوشم میآید.
- به همان بحث ممنوعالکار بودن خودتان برگردیم، یک سوال کلی برای خیلیها وجود آمده که آیا تلویزیون ایران با افرادی که ستاره میشوند مشکل دارد، شما چه فکر میکنید؟
جامعه ایران، جامعه نخبهکش و ستارهکشی است و صداوسیما هم بخشی از جامعهشناسی نخبهکشی را در وجود خودش پرورش داده است. ما ایرانیها کلاً آدمهای ضدستارهای هستیم.
- لطفاً به شکل اخص در مورد صداوسیما توضیح دهید.
نظر من این است که برایند این خصلت ایرانی در سازمان صداوسیما هم وجود دارد. ما همه جای فرهنگمان خوب نیست. صحبت مدام از ۲۵۰۰ کردن دردی از ما دوا نمیکند. بخشهایی از فرهنگ ما مریض است. علی دایی در هر کجای دنیا بود، چندین مجسمه از او در شهرهای مختلف نصب میکردند، ولی ما در استادیومها به او فحش ناموسی میدهیم، ناصرحجازی هم همینطور. حتی با وجود تشییع جنازه باشکوهی که برای او گرفتند، ولی بیمهریها هرگز جبران نشد. من حرفهای دیگر استقلالیها راجع به ناصر حجازی را هیچ وقت فراموش نمیکنم. در ورزشمان همین است، در سیاستمان همین است، در هنرمان همین است و …. یک شبه آدمها را بالا میبریم. شجریان را به خاطر اینکه گفته من صدای خس و خاشاکم اسطوره میکنیم، یعنی اینقدر هیجانی هستیم که یک شبه یک نفر را به بت تبدیل میکنیم، در حالی که آقای شجریان فارغ از این مسائل سیاسی، بت هنری هستند. نیازی نبود که ما یک موج سیاسی اینچنینی درست کنیم. از آن طرف علیرضا افتخاری را به این دلیل که رئیسجمهور را بغل کرده، به اسفلالسافلین تبدیل میکنیم و با تریلی از رویش رد میشویم و میگوییم که آقا تو اصلاً … بیش نیستی. کلا ذات مردم ایران همین است، آدمها را یک شبه بالا میبرند و یک شبه از آن بالا بر زمین میکوبند. شما ببنید ما چقدر آدمهای سیاسی و مدیران درجهیک خود را سوزاندهایم. بنابراین همهجای کشور همین است و صداوسیما هم بخشی از کشور است.
- خب اگر این یک رویه است، چرا مثلاً در مورد عادل فردوسیپوراین اتفاق نیفتاده است؟
اجازه بدهید در مورد این ماجرا حرف نزنم، چون من یکبار حرف زدم و سوءتفاهم بزرگی به وجود آمد. در این حد میگویم که من احساس میکنم که مدیران فرهنگی از ایجاد حاشیههای کاذبی که توجه بیخود به خودش جلب کند، حمایت هم میکنند. شاید به همین خاطر است که برنامه ۹۰ اینقدر میتواند با تند و تیزی جلو برود و خط قرمزها را بشکند. به این نتیجه رسیدم که شاید عدهای این جنجالها را دوست دارند و حمایت میکنند.
- راستی شما در برنامه خودتان در مورد دستمزد فردوسی پور صحبت کردید؟ ماجرا چه بود؟
بله، اوایل برنامه بود. من اعتقادم این بود که حساب کتابی که عادل فردوسیپور در نود کرد، اولاً ربطی به بیننده ندارد. ما مجاز نیستیم که وقت برنامه را به این صرف کنیم که حساب کتاب برنامهمان را به مردم توضیح دهیم، این حاشیه رفتن است. ۹۰ که میخواهد حاشیههای فوتبال را کم کند، نباید خودش نقض غرض و حاشیهسازی کند. دوماً اینکه اگر هم حساب کتاب میکنیم، من به شوخی عرض کردم که دیگر درآمد تهیهکننده یک و نیم میلیون هم نیست، بالاخره ما هم در آن سازمان برنامه ساختهایم. مسلماً یک و نیم میلیون نیست.
- به شوخی گفتید یا جداً نظرتان همین است؟
بله الان هم به شوخی عرض میکنم. ببینید نه اینکه درآمدش ۱۵ میلیارد باشد، در آن برنامه هم گفتم، برای تهیهکننده یک برنامه اینچنینی در سازمان، حداقل ماهی ۵-۶ میلیون تومان درآمد وجود دارد، یعنی یک و نیم میلیون هم نیست. نه از این طرف بام بیفتیم نه از آن طرف آن. من حرفم این بود.
- خب در جواب انتقاد اول، شاید بحث خبرسازان را پیش بکشند، مدتها بود که در مورد فردوسیپور و دستمزدش حاشیهسازی و شیطنت میکردند، شاید این کار را در ۹۰ کردند که این حرف و حدیثها یک بار برای همیشه تمام شود…
خیر، جای آن در برنامه ۹۰ نیست. آنتن باید به طور حرفهای مورد استفاده قرار گیرد. آقای پورمحمدی یا آقای فردوسیپور میتوانستند یک کنفرانس مطبوعاتی بگذارند، حساب کتاب برنامهشان را کامل توضیح دهند. اینکه ما بیاییم وقت بیست میلیون بیننده را بگیریم و حساب کتاب برنامه را بگوییم به خاطر شیطنت ۱۰۰ نفر درست نیست، خب آن تعداد محدود شیطنت کردهاند، آن ۱۹ میلیون و ۹۰۰ نفر که گناهی ندارند، ما وقت آنها را بگیریم.
- حالا که به اینجا رسیدیم، دوست دارم نظرتان را در مورد اجرای فردوسیپور هم بدانم
فوقالعاده سمپاتیک، باهوش و یک شومن بسیار درجه یک. من معتقدم که شومن بودن الزاماً به فن بیان و میمک صورت نیست. ما شومنهای درجهیکی در دنیا داریم که نه خوشگل هستند و نه فن بیان خوب دارند. حالا عادل فردوسیپور که چهره جذاب و صدای قشنگی هم دارد. به نظر من فوقالعاده مجری و شومن موفقی است.
- در مورد برنامه «شب شما به خیر» برایمان بگویید.
این برنامه یک مجله تلویزیونی که قسمتهای مختلفی دارد. از سیاست گرفته تا طنز و مستند در آن وجود دارد. هر چیزی که احساس کنیم با ذائقه بیننده منطبق است، شبها در این برنامه پخش میکنیم.
- سیاست هم جزء موضوعات هست؟
بله
- اما شما گفتید که این تلویزیون یک کانال LifeStyle است و غیرسیاسی خواهد بود…
من گفتم تلویزیون سیاسی نخواهد شد. اما سیاست یک بحث اجتماعی است. ما سیاست را از منظر جامعه نگاه میکنیم. همین پریشب داشتیم در مورد سه هزار میلیارد صحبت میکردیم که با این پول در کشور چه کارهایی میشد انجام داد. ما به سیاست از منظر جامعه نگاه میکنیم، اما تلویزیون ما خط و ربط سیاسی ندارد.
یعنی در سیاست رسمی کشور، ورود پیدا نمیکنید و به شکل رسمی موضع نمیگیرید؟
اصلاً به لحاظ حرفهای رسانه چنین حقی ندارد. اعلام موضع رسمی کار یک حزب است. منتهی چون ما در ایران فرهنگ تحزب نداریم، روزنامهها اغلب به ارگان یک حزب تبدیل میشوند و تلویزیونها نیز گاهی اوقات خودشان نقش حزب را بازی میکنند. رسانه باید مثل آینه باشد و هرچه که اتفاق میافتد را منعکس کند، قرار نیست موضع بگیرد.
- تخمینی از وضعیت و تعداد بینندههای برنامهتان دارید؟
ما هر شب نزدیک ۱۵۰۰ ایمیل داریم. بیش از ۶-۷ هزار پیامک داخل ایران داریم. حدود ۵۰۰-۶۰۰ تماس تلفنی با برنامه داریم. احساسمان این است که این روند به شکل تصاعدی در حال رشد است. خوشحالیم و تشکر میکنیم.
- تصویر یا دورنمایی از یک ماه یا دوماه آینده دارید، منظورم این است که مثلاً میتوانید در آینده رقیبی برای تلویزیون خودمان باشید یا خیر؟
ما همین الان هم رقیب هستیم، منتهی حوزه رقابتمان خارج از کشور است. ما با شبکههای جام جم صداوسیما رقابت میکنیم.
- منظورم بینندههای داخلی بود…
به بیننده داخلی کاری نداریم.
- اما شما همین چند دقیقه پیش گفتید که اگر بتوانید تلویزیون را بر روی اینترنت هم پخش کنید، برای داخل هم برنامهریزی میکنید.
بله، ما اگر از طریق اینترنت به صورت قانونی بتوانیم در داخل ایران پخش داشته باشیم، مسلماً بیننده بسیار زیادی جذب خواهیم کرد.
- در آن صورت به رقابت هم فکر خواهید کرد؟
بله صد درصد، البته فقط رقابت سالم. ما مثل برنامه هفت نیستیم که دیگران را ناجوانمردانه بزنیم. ما برنامه با کیفیت تولید میکنیم و بیننده را دعوت میکنیم تا برنامه خوبی ببینید.
- مگر برنامه هفت چه اتفاقی افتاد؟
یکی از جنجال هفته قبل بود که گفتند، مجوز تلویزیون ما باطل شده است. در حالی که تنها یک حس رقابت الکی بود که ما بیاییم چنین چیزی را در یک برنامه پربیننده بگوییم تا اینها را زده باشیم.
- فکر میکنید این مسئله به برنامه هفت و آقای جیرانی برمیگشت یا…
مسلماً آقای جیرانی در حد و اندازههایی نیست که این حرف را مستقلاً در آنتن زده باشد.
- ساعت نزدیک به ۲:۳۰ نیمه شب است، راستی شما چرا این وقت شب برنامه ضبط میکنید؟
زمان را باید تغییر دهیم، الان ما دچار نوعی فشردگی و به همریختگی زمانی هستیم. ولی کم کم سعی میکنیم آن را تغییر دهیم و بعد از ظهر برنامه را ضبط کنیم.
- دوست دارم در پایان یک سوال غیرجدی از شما بپرسم، با توجه به اینکه بازی دربی هم اخیرا انجام شد، شاید برای مخاطبان قانون جذاب باشد که بدانند رضا رشیدپور طرفدار پرسپولیس است یا استقلال.
پرسپولیسی هستم.
این مصاحبه در پایگاه خبری قانون منتشر شده و از اینجا قابل دسترسی است.