سیاست در ایران همیشه محمل تناقضهای بنیادین است؛ در عصری که مهمترین ویژگی آن «تسهیل ارتباطات» و برآمدن انواع و اقسام ابزارهای فناورانه ارتباطی است، شکافی میان ملت و نهاد دولت در ایران دهان گشوده که محصول نوعی اختلال ارتباطی است. عجیب اینکه هر چه فناوریهای ارتباطی پیشرفتهتر میشوند، فاصله میان مردم و نهاد دولت نیز در کشور ما بیشتر میشود. ریشه این اختلال کجاست؟ آیا صرفاً محصول سیاستهای کلان است، یا نهادهای واسطی که مسئولیت تسهیلگری ارتباطات میان دولت و جامعه را دارند نیز ناکارآمد و مقصرند؟ قبلا نوشتم که غلبه بر بسیاری از چالشهای مزمن در کشور که حکمرانان آنها را با رسانه یا سیاستگذاری رسانهای قابل حل میدانند، در درجه اول نیازمند تصمیماتی در سطح سیاسی و حاکمیتی است. این سوءتفاهم اما نباید مانع توجه به ناکارآمدیها و کژکارکردهای اطلاعرسانی دولتی و به طور اخص روابط عمومیهای دولتی شود. نهادهایی که به جای تسهیلگری ارتباط میان دولت و جامعه، عملا به سدی بر سر راه این ارتباط تبدیل شدهاند و سهم قابل توجهی از بیاعتمادی موجود در جامعه به عهده دارند. اما چرا چنین است؟ در این یادداشت میخواهم واکاوی این روند بپردازم. ادامه مطلب ...