ریشههای رادیکال
شدن اعتراضاتِ چند روز گذشته مردم را فقط در خارج از مرزها و تحرکات فرصتطلبها و
اسکیبازها و ماهیگیرها جستجو نکنید. بخشی از خشونتها و تندی مشهود در اعتراضات
را قبلا خودمان با سیاستگذاری رسانهای معیوب کاشتهایم و حالا داریم محصولش را
درو میکنیم، چطور؟ عرض میکنم.
اگرچه مردم این
روزها ورودیهای اطلاعاتی متعدد و دسترسی بالایی به منابع مختلف دارند اما به طور
کلی، جریانِ تولید محتوایِ کاربرمحور در فضای مجازی، عمدتاً متاثر از عنصر مجاورت
است و درصد خیلی کمی از کاربرها دغدغه تولید محتوا درباره موضوعات غیرایرانی و بینالمللی
دارند.
کسانی که بیرون از
ایران، برای کاربران ایرانی تولیدِ محتوایِ خبری میکننند هم، باز بیشتر روی مسائل
داخلی کشور متمرکزند، یعنی چه؟ یعنی گروههایی مثل سلطنتطلبها و منافقین و ...
هم -که بصورت برنامهریزی شده در رسانههای اجتماعی فعالند- مثلا به جای اعتراضات
فرانسه یا هنگ کنگ قاعدتا تمایل دارند، درباره مسائل داخلی ایران تولید محتوا کنند
یا معرکه بگیرند. حتی رسانههای رسمی فارسیزبان خارج از کشور هم همین گرایش را
دارند.
معنی همه این حرفها
چیست؟ این است که مهمترین کانال ورودی اطلاعات مخاطب ایرانی درباره موضوعات حوزه بینالملل،
رسانههای رسمی و بویژه صداوسیماست. حرف اینجاست؛ وقتی در پوشش اخبار خارجی، به
شکل اغراقشدهای به شورشها و اعتراضات خیابانی ضریب میدهیم و تخریبها و خشونتها
و درگیریها را برجسته میکنیم، قاعدتا داریم در ذهن مخاطب تاثیر میگذاریم و
انگاره سازی میکنیم.
نتیجه این سیاستگذاری
این میشود که مثلا وقتی امروز توی تاکسی، از تخریب دستگاههای عابربانک و اموال
عمومی گلایه میکنم، راننده که مرد میانسال محترمی است، میگوید: «حرفتون درسته،
اما همه جای دنیا اینطوریه. تلویزیون نشون میداد عراق اینطوریه، لبنان اینطوریه، هنگ
کنگ اینطوریه، فرانسه اینطوریه... .»
طبعا منظور سانسور
اخبار خارجی یا عدم پوشش اعتراضات اقتصادی و صنفی در دنیا نیست. اما کسانی که سیاستگذارند
و در تمام این سالها، به طور سنتی به هر شورش و اعتراض بویژه در اروپا و آمریکا به
چشم فرصت نگاه کردند و آن را با آب و تاب و فراتر از واقعیتهای میدانی پوشش
دادند، حالا باید مسئولیتِ تصمیمات و اقداماتشان را بپذیرند.
منتشر شده در سایت
الف / 2 آذر 98
- برچسب ها: اعتراضات 98، گرانی بنزین، بنزین، اعتراض، اغتشاش 98، صداوسیما، عباس رضایی ثمرین،
-
تغییرات جدید اکوسیستم
رسانهای، همه جای دنیا در نبرد بین روایتهای رسمی وغیررسمی، موازنه را به نفع
روایتهای غیررسمی بهم زده. در ایران اما فراتر از این جریان جهانی، یک روند هم
برای اعتبارزدایی از رسانهها جریان دارد که از مدتها پیش آغاز شده و مهجوریت روایتهای
رسمی را بیشتر کرده است.
بخشی از این
اعتبارزدایی بیتردید در سیاستهای حاکمیتی ریشه دارد، بخش دیگری هم حتما به درون
رسانهها برمیگردد که هر دو مورد باید در مجال موسعتری بازخوانی شود. اجمالاً ولی
ایجاد محدودیت و تضعیف رسانهها، تقویت خواسته یا ناخواسته رقبای رسانههای رسمی و
برخی اشتباهات استراتژیک در سیاستگذاری رسانهای در کشور، عوامل موثر در روند
اعتبارزدایی، اعتمادزدایی و مرجعیتزدایی از رسانهها هستند.
بعنوان مثال ایجاد
و تقویت کارکرد رسانهای برای یک نرمافزار پیامرسان موبایلی – که تقریبا
در هیچ کجای دنیا به جز ایران سابقه ندارد- جزء نقاط عطف سیاستگذاری رسانهای در
طول 40 سال گذشته به شمار میرود. این اتفاق که بیتردید با برخی حمایتهای رسمی
رقم خورد، در کنار مواهب غیرقابل انکاری که در حوزه گردش آزاد اطلاعات داشت، پیامدهای
ناخواستهای هم در حوزه حکمرانی و مدیریت ارتباطات در سطح کشور بوجود آورد که برای
اولین بار در دی ماه 96 رخ نمود و در حوادث اخیر نیز بیشتر به چشم آمد.
اصالت یافتن روایتهای
غیررسمی، میدان یافتن شبهرسانهها و زمینهسازی برای جولان فیکنیوزها از جمله این
پیامدهاست. بیتردید اگر روند اعتبارزدایی از رسانههای رسمی در کشور کلید نخورده
بود یا با سیاستگذاریهای معیوب، مرجعیت این رسانهها خدشهدار نشده بود، امروز
روایتهای رسمی در مواجه با روایتهای غیررسمی اینقدر مهجور نبودند.
منتشر شده در روزنامه شرق / 11 آذر 98
- برچسب ها: بنزین، اعتراضات 98، مدیریت بحران، مدیریت رسانه، عباس رضایی ثمرین، روزنامه شرق،
-
حوادث فروردین سال ۱۳۷۴ در افکار عمومی با نام شورش اسلامشهر شناخته میشود، اما مرکز این اتفاقات نه فقط در اسلامشهر که تقریبا در همه شهرهای حاشیه» جاده ساوه» بود. در آن سالها هنوز آزاد راه تهران-ساوه ساخته نشده بود و جاده ساوه یکی از مهمترین راههای ترانزیتی تهران به مناطق مرکزی کشور به شمار میرفت. تقریبا از منتهیالیه جنوب تهران تا حدود کیلومتر ۴۰ جاده ساوه، مراکز جمعیتی متراکمی عمدتا متشکل از مهاجران، با فاصله نه چندان زیاد در دو طرف جاده شکل گرفته بود. البته اغلب این مناطق از قبل هم، در قالب روستاها و شهرهای کوچک وجود داشتند، اما روند افزایش جمعیت و مهاجرت بیرویه به آنها از سالهای انتهایی دهه شصت و اوایل دهه هفتاد کلید خورده بود. من در سال ۱۳۷۴ دانشآموز کلاس چهارم ابتدایی بودم و در سلطانآباد، یکی از همان مراکز متراکم جمعیتی زندگی میکردیم. محل زندگی ما حوالی کیلومتر ۲۵ جاده ساوه بود. جمعیت سلطانآباد و مناطق اطراف که شهر گلستان را شکل میدادند، از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰، از ۲۰ هزار نفر، به ۲۰۰ هزار نفر رسیده، یعنی ۱۰ برابر شده بود.
- برچسب ها: جاده_ساوه، سهمیهبندی، شورش اسلامشهر، شورش 74، عباس رضایی ثمرین، جاده ساوه، سلطان آباد،
-
محمد مُرسی که در مصر از قدرت کنار گذاشته شد، بشار اسد ماوقع را نقطه سرنگونی اسلام سیاسی دانست و گفت: هر کسی هر کجای دنیا از دین استفاده سیاسی کند، لاجرم سقوط میکند. نسبت چنین اندیشهای با گفتمان سیاسی جمهوری اسلامی، روشنتر از آن است که احتیاج به توضیح اضافه باشد. باورمندی عمیق به سکولاریسم البته تنها نقطه افتراقِ بشار اسد با ایران نیست و میتوان موارد مهم دیگر از جمله مذهب و سبک زندگی او را به فهرست افتراقات افزود. با این حال، ایران با تمام قوا از اسد حمایت میکند. اگر زود قضاوت نکردهاید، باید بگویم که این حمایت اتفاقا اقدام کاملا درستی است، اگر با عینک منافع ایران تحولات منطقه را رصد کنید.
دیگر حامی پروپاقرص بشار اسد، فدراسیون روسیه است که در ماههای اخیر اگرچه برای او سنگ تمام گذاشته است اما احتمالا شما هم از سکنات و وجناتش، احساس کردهاید که در ازای جلوگیری از افتادن فرمانِ سوریه به دست غرب، بعید نیست از حفظ شخص بشار اسد، صرف نظر کند. در صف دشمنان هم کیست که نداند، عربستان، ترکیه، آمریکا و سایرین بیش از اینکه با شخص بشار اسد یا شیوه حکمرانی او مشکل داشته باشند، میخواهند قلمرو جبهه مقاومت را محدود کنند و حوزه نفوذ سنتی سوریه را از چنگ ایران در بیاورند.
میبینید، موقعیت غریب و البته غمانگیزی است، ایستادن در میانه دوستان و دشمنانی که نه اولیها تو را به خاطر خودت میخواهند و نه دومیها با تو به خاطر خودت دشمنی میکنند.
- برچسب ها: بشار اسد، سوریه، جبهه النصره، داعش، عباس رضایی ثمرین،
-
با احترام به همه معلمانم؛ به آقای ششكلانی اول دبستان كه مجبورمان می كرد پرزهای پالتوی بلندش را بكنیم، به خانم صفری دوم كه بدتر از مردها كتك می زد، به خانم صالحی مهربان سال سوم، به آقای قراگوزلوی سال چهارم كه رقیب بالقوه شمربن ذی الجوشن بود، به همه معلمانم در دبیرستان استاد مطهری رباط كریم كه بعضی هاشان الان جزء نزدیك ترین دوستانم هستند، به آقای عسكری، ناظم بامرام مان كه در آن چهار سال هر وقت به هر بهانه ای از او اجازه خروج از مدرسه خواستم، نه نگفت، حتی وقتی كه مطمئن بود دروغ می گویم... با احترام به همه اینها و دیگر معلم هایم كه اسم شان از قلم افتاد، روز معلم را ششدانگ به نام «محسن الویری» سند زده ام. مدیر دبیرستان نمونه دولتی رباط كریم كه زندگی ام درست به پیش و پس از آشنایی با او تقسیم شده. مثل خیلی از دیگر شاگردانش، از جمله دو برادر بزرگتر خودم و خیلی از معلمان دوره دبیرستانم كه شاگردش بودند و بعدا در مدرسه اش معلم شدند.
- برچسب ها: الویری، رباط کریم، عباس رضایی ثمرین، محسن الویری، روز معلم، معلم نمونه،
-