«قیمت؟ بگویم دو میلیون باورت میشود؟ سه میلیون و چهار میلیون و ده میلیون چطور؟ برو بالاتر اخوی. این چیزهایی که در مغازههای قم و شاهعبدالعظیم و مشهد میفروشند، انگشتر نیست، شوخی است. از این طرف نقره میرود تو، از آنطرف ده تا ده تا رکاب انگشتر پس میافتد. نگینشان هم که خدا بدهد برکت سنگ چینی را. همان پنجاه هزار تومان و صد هزار تومان هم که میگیرند زیاد است. اینها را فراموش کن؛ من انگشتر دیدهام که جلوی چشم خودم با یک خانه طاقاش زدهاند. همین الان اینجا انگشتر فیروزهای دارم که دستکم 70 ـ 60 میلیون برایش میدهند. 10 میلیون و 20 میلیون که رقمهای معمولی این کار است.»
القصه اینکه با این پیشینه و مقدمات، در بخشی از مصاحبه با رئیس مجلس پرانتز نه چندان کوچکی باز کردیم و از او سوالات متفاوتی پرسیدیم؛ از آن یکشنبه تلخ مجلس و مشاجره تاریخیاش با محمود احمدینژاد گرفته تا دردسرهای خویشاوندی با علی مطهری و خیلی چیزهای دیگر که معمولا در موردشان از رئیس مجلس مملکت چیزی نمیپرسند! این بخش را بخوانید، منتهی بعد از این اعتراف که اگر حریف چِغِر و قَدَر «وقت» نبود، دهها سوال دیگر از این دست نیز میشد در همین بخش گنجاند، حیف که نشد.
پینوشت یا پیشنوشت: این گفتوگو در ویژهنامه نوروزی روزنامه جام جم منتشر شد. با این توضیح که آنچه میخوانید، در واقع جزئی از گفتوگوی ویژهنامه نوروزی جام جم با رئیس مجلس است و نه کل آن(که اسفند ماه سال گذشته با همراهی حسین نیکپور عزیز انجام شد). البته این بخش از مصاحبه به دلیل تفاوت فضای کلی سوالات در همان ویژهنامه نیز به صورت مجزا و با تیتر و لید دیگری منتشر شد.
- برچسب ها: علی لاریجانی، رئیس مجلس، مصاحبه، جام جم، ویژه نامه نوروزی، عباس رضایی ثمرین،
-