شب کویر

از هر دری سخنی ...تاملات، روزمرّه‌گی‌ها و روایت‌های یک روزنامه‌نگار

شب کویر

از هر دری سخنی ...تاملات، روزمرّه‌گی‌ها و روایت‌های یک روزنامه‌نگار

بحران بنزین و تغییرات اکوسیستم رسانه‌ای

تغییرات جدید اکوسیستم رسانه‌ای، همه جای دنیا در نبرد بین روایت‌های رسمی وغیررسمی، موازنه را به نفع روایت‌های غیررسمی بهم زده. در ایران اما فراتر از این جریان جهانی، یک روند هم برای اعتبارزدایی از رسانه‌ها جریان دارد که از مدتها پیش آغاز شده و مهجوریت روایت‌های رسمی را بیشتر کرده است.

بخشی از این اعتبارزدایی بی‌تردید در سیاست‌های حاکمیتی ریشه دارد، بخش دیگری هم حتما به درون رسانه‌ها برمی‌گردد که هر دو مورد باید در مجال موسع‌تری بازخوانی شود. اجمالاً ولی ایجاد محدودیت و تضعیف رسانه‌ها، تقویت خواسته یا ناخواسته رقبای رسانه‌های رسمی و برخی اشتباهات استراتژیک در سیاستگذاری رسانه‌ای در کشور، عوامل موثر در روند اعتبارزدایی، اعتمادزدایی و مرجعیت‌زدایی از رسانه‌ها هستند.

بعنوان مثال ایجاد و تقویت کارکرد رسانه‌ای برای یک نرم‌افزار پیام‌رسان موبایلی  که تقریبا در هیچ کجای دنیا به جز ایران سابقه ندارد- جزء نقاط عطف سیاستگذاری رسانه‌ای در طول 40 سال گذشته به شمار می‌رود. این اتفاق که بی‌تردید با برخی حمایت‌های رسمی رقم خورد، در کنار مواهب غیرقابل انکاری که در حوزه گردش آزاد اطلاعات داشت، پیامدهای ناخواسته‌ای هم در حوزه حکمرانی و مدیریت ارتباطات در سطح کشور بوجود آورد که برای اولین بار در دی ماه 96 رخ نمود و در حوادث اخیر نیز بیشتر به چشم آمد.

اصالت یافتن روایت‌های غیررسمی، میدان یافتن شبه‌رسانه‌ها و زمینه‌سازی برای جولان فیک‌نیوزها از جمله این پیامدهاست. بی‌تردید اگر روند اعتبارزدایی از رسانه‌های رسمی در کشور کلید نخورده بود یا با سیاستگذاری‌های معیوب، مرجعیت این رسانه‌ها خدشه‌دار نشده بود، امروز روایت‌های رسمی در مواجه با روایت‌های غیررسمی اینقدر مهجور نبودند.

منتشر شده در روزنامه شرق / 11 آذر 98

داستان معترضان خشمگین جاده ساوه

حوادث فروردین سال ۱۳۷۴ در افکار عمومی با نام شورش اسلامشهر شناخته می‌شود، اما مرکز این اتفاقات نه فقط در اسلامشهر که تقریبا در همه شهر‌های حاشیه» جاده ساوه» بود. در آن سال‌ها هنوز آزاد راه تهران-ساوه ساخته نشده بود و جاده ساوه یکی از مهم‌ترین راه‌های ترانزیتی تهران به مناطق مرکزی کشور به شمار می‌رفت. تقریبا از منتهی‌الیه جنوب تهران تا حدود کیلومتر ۴۰ جاده ساوه، مراکز جمعیتی متراکمی عمدتا متشکل از مهاجران، با فاصله نه چندان زیاد در دو طرف جاده شکل گرفته بود. البته اغلب این مناطق از قبل هم، در قالب روستا‌ها و شهر‌های کوچک وجود داشتند، اما روند افزایش جمعیت و مهاجرت بی‌رویه به آن‌ها از سال‌های انتهایی دهه شصت و اوایل دهه هفتاد کلید خورده بود. من در سال ۱۳۷۴ دانش‌آموز کلاس چهارم ابتدایی بودم و در سلطان‌آباد، یکی از همان مراکز متراکم جمعیتی زندگی می‌کردیم. محل زندگی ما حوالی کیلومتر ۲۵ جاده ساوه بود. جمعیت سلطان‌آباد و مناطق اطراف که شهر گلستان را شکل می‌دادند، از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰، از ۲۰ هزار نفر، به ۲۰۰ هزار نفر رسیده، یعنی ۱۰ برابر شده بود.

  ادامه مطلب ...

خشونت و تخریب از خارج آب نمی‌خورد


ریشه‌های رادیکال شدن اعتراضاتِ چند روز گذشته مردم را فقط در خارج از مرزها و تحرکات فرصت‌طلب‌ها و اسکی‌بازها و ماهی‌گیرها جستجو نکنید. بخشی از خشونت‌ها و تندی مشهود در اعتراضات را قبلا خودمان با سیاست‌گذاری رسانه‌ای معیوب کاشته‌ایم و حالا داریم محصولش را درو می‌کنیم، چطور؟ عرض می‌کنم.

اگرچه مردم این روزها ورودی‌های اطلاعاتی متعدد و دسترسی بالایی به منابع مختلف دارند اما به طور کلی، جریانِ تولید محتوایِ کاربرمحور در فضای مجازی، عمدتاً متاثر از عنصر مجاورت است و درصد خیلی کمی از کاربرها دغدغه تولید محتوا درباره موضوعات غیرایرانی و بین‌المللی دارند.

کسانی که بیرون از ایران، برای کاربران ایرانی تولیدِ محتوایِ خبری می‌کننند هم، باز بیشتر روی مسائل داخلی کشور متمرکزند، یعنی چه؟ یعنی گروه‌هایی مثل سلطنت‌طلب‌ها و منافقین و ... هم -که بصورت برنامه‌ریزی شده در رسانه‌های اجتماعی فعالند- مثلا به جای اعتراضات فرانسه یا هنگ کنگ قاعدتا تمایل دارند، درباره مسائل داخلی ایران تولید محتوا کنند یا معرکه بگیرند. حتی رسانه‌های رسمی فارسی‌زبان خارج از کشور هم همین گرایش را دارند.

معنی همه این حرف‌ها چیست؟ این است که مهمترین کانال ورودی اطلاعات مخاطب ایرانی درباره موضوعات حوزه بین‌الملل، رسانه‌های رسمی و بویژه صداوسیماست. حرف اینجاست؛ وقتی در پوشش اخبار خارجی، به شکل اغراق‌شده‌ای به شورش‌ها و اعتراضات خیابانی ضریب می‌دهیم و تخریب‌ها و خشونت‌ها و درگیری‌ها را برجسته می‌کنیم، قاعدتا داریم در ذهن مخاطب تاثیر می‌گذاریم و انگاره سازی می‌کنیم.

نتیجه این سیاست‌گذاری این می‌شود که مثلا وقتی امروز توی تاکسی، از تخریب دستگاههای عابربانک و اموال عمومی گلایه می‌کنم، راننده که مرد میانسال محترمی است، می‌گوید: «حرفتون درسته، اما همه جای دنیا اینطوریه. تلویزیون نشون می‌داد عراق اینطوریه، لبنان اینطوریه، هنگ کنگ اینطوریه، فرانسه اینطوریه... .»

طبعا منظور سانسور اخبار خارجی یا عدم پوشش اعتراضات اقتصادی و صنفی در دنیا نیست. اما کسانی که سیاست‌گذارند و در تمام این سالها، به طور سنتی به هر شورش و اعتراض بویژه در اروپا و آمریکا به چشم فرصت نگاه کردند و آن را با آب و تاب و فراتر از واقعیت‌های میدانی پوشش دادند، حالا باید مسئولیتِ تصمیمات و اقدامات‌‌شان را بپذیرند.

منتشر شده در سایت الف / 2 آذر 98

خون تازه در رگ‌های آزادی

عباس رضایی ثمرین- روزنامه همشهری/ چند باری استادیوم رفته‌ام اما به دلایلی، هیچ‌وقت استادیوم‌روی حرفه‌ای نبودم؛‌ با اینکه خودم را هوادار نسبتا دوآتیشه فوتبال می‌دانم. برای بازی ایران-کامبوج، اما به احترام ذوق‌وشوق همسرم و یکی دو هفته انتظار توأم با هیجان او، ‌تصمیم گرفتم همراهی‌اش کنم. کنجکاوی ژورنالیستی برای مشاهده نخستین مواجهه خانم‌ها با استادیوم فوتبال هم البته در این تصمیم بی‌تأثیر نبود. برای ورود به آزادی، اول وارد بلوار ورودی شرقی شدم که مختص ورود بانوان بود. همان اوایل، جمعی از بانوان محجبه را دیدم و تصور کردم، در امتداد تجمع کم‌رمق بهارستان، شاید تجمعی را هم در اینجا برای مخالفت با ورود خانم‌ها به ورزشگاه سامان داده‌ باشند، کمی جلوتر اما معلوم شد همه با پرچم و بوق و حتی کلاه، هوادار تیم‌ملی‌اند و برای دیدن فوتبال آمده‌اند. تا بلوار شرقی را تمام کنم و به سمت مقابل یعنی ورودی غربی ورزشگاه برسم، کلونی‌های جمعیتی متعدد دیگری را هم دیدم. آدم‌های مختلفی با طیف متنوعی از سلایق و نوع پوشش، برای ورود به سکوهای آزادی صف کشیده بودند و این تجربه بسیار شیرینی بود. فوتبال همه‌جای دنیا، زبان مشترک آدم‌هاست و همه را فارغ از رنگ و زبان و قومیت و سلیقه کنار هم جمع می‌کند. این وجه فوتبال را ما پیش از این شاید فقط در کارناوال‌های شادی خیابانی، پس از پیروزی‌های مهم تیم ملی دیده بودیم؛ حالا ولی برای نخستین بار، انگار همان حس بی‌بدیل، خودش را به پشت درهای آزادی کشانده بود و می‌خواست از یک بازی نسبتا کم‌اهمیت‌ یک حماسه تاریخی بسازد و به‌نظرم این کار را کرد.

در این میان البته از همان لحظه ورود به محوطه ورزشگاه؛ تمام مشاهدات من از فوتبال پنجشنبه، توأم با نوعی تعجب و ناباوری عمیق هم بود. تعجب از اینکه چطور و با کدام نگاه مدیریتی، چنین لذت و ذوق‌وشوق عمیق، سالم و «مطلقا» بی‌هزینه‌ای تا‌کنون از زنان ایرانی دریغ شده. اگر زیرساخت‌هایی که مدام از فراهم نبودنش دم می‌زدیم، فقط همین تفکیک ورودی و جایگاه و حضور چند مأمور خانم در محوطه ورزشگاه آزادی بود، واقعا این همه سال از تامین آن ناتوان بودیم؟ اگر نبودیم، پس دردمان چه بود، با کدام منطق و استدلال یا توجیه تن به این ممنوعیت بی‌مورد 40‌ساله دادیم؟ من در ورزشگاه، در آن چهار سکوی مختص خانم‌ها-که می‌توانست بیشتر باشد و با کج‌سلیقگی اجازه‌اش را ندادند- از فاصله طولانی چندده‌متری، چیزی جز پرچم‌‌های رقصان ایران و زندگی و نشاط و هیجان ندیدم. تیفوسی‌های فوتبال در استادیوم‌های کشورمان، از بس که پیش از بازی‌ها جیغ‌وداد می‌کنند، در طول بازی، همان اوایل کار از نفس می‌افتند، دختران هوادار تیم ملی اما تا دقیقه90 سکوهای فرتوت آزادی را زیر پای‌شان لرزاندند و از نفس نیفتادند. نه آسمان به زمین آمد، نه پایه‌ای لرزید و نه اصلی از اصول کشور خدشه‌دار شد. وقتی برای بیرانوند هورا کشیدند، با خودم گفتم، اگر زمانی که احمدعابدزاده در دروازه تیم ملی خوش‌رقصی می‌کرد، اینها بودند چه می‌کردند؟ یا وقتی علی کریمی، یک ورزشگاه را دریبل می‌زد، یا وقتی آقا کریم آن آرپیجی‌ها را به دروازه حریفان شلیک می‌کرد، یا با گل‌های دایی و پاس‌های خداداد و سانترهای مواج رضا مالدینی... بگذریم. کاش در کنار پژوهشکده‌ها و مراکز تحقیقاتی و نهادهای رنگارنگ دیگر، یک سیستمی هم در کشور ما بود که هزینه‌ تصمیمات مدیران را درست و دقیق برای‌شان محاسبه می‌کرد. آن موقع شاید اینقدر برای کشور مسئله‌سازی و هزینه‌تراشی نمی‌کردند. کاش چیزهای کوچک و کم‌اهمیت را برای کشور ناموسی نکنند، تا وقتی هم انعطافی به خرج دادیم، آن را به اسم فیفا فاکتور نکنند.


گفت‌وگو با خبرگزاری ایرنا درباره سازوکار تهیه اخبار تلویزیونی

مسئولیت اصلی محتوای بخش‌های خبری تلویزیون با کیست؟

تهران-ایرناپلاس- یک خبر تا به دست گوینده برسد و در یک بخش خبری خوانده شود، چه مراحلی را باید طی کند؟ از چه فیلترها و از زیر دست چه کسانی رد می‌شود؟ آیا گوینده خبر می‌تواند اخبار را حذف یا تغییری در آن ایجاد کند؟

عباس رضایی ثمرین، روزنامه‌نگاری است که سابقه دبیری تحریریه خبر در بخش‌ها مختلف خبری تلویزیون را در کارنامه کاری خود دارد. وی در مورد فرآیند آماده‌سازی اخبار در بولتن‌های خبری تلویزیون به ایرناپلاس می‌گوید: هر بخش یا بولتن خبری تلویزیون دارای یک تحریریه مخصوص به خود است که از یک سردبیر و چند دبیر تحریریه تشکیل شده است. کار این افراد این است که متن این اخبار را می‌نویسند تا در بولتن خوانده یا پخش شود.

رضایی ادامه می‌دهد: معمولاً گزینش اخبار توسط سردبیر انجام می‌شود. البته بسته به نظر سردبیر، جلسه‌ای شبیه شورای تیتر روزنامه‌ها هم تشکیل می‌شود که در آن، اخبار اصلی انتخاب و مسئول پردازش هر خبر توسط سردبیر مشخص می‌شود و آن فرد صفر تا ۱۰۰ تنظیم را بر عهده می‌گیرد.

وی با بیان اینکه بعد از تنظیم اخبار، سردبیر آنها را مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهد، می‌گوید: در اینجا تغییرات از سوی سردبیر اعمال می‌شود و نهایتاً گوینده بخش خبری قبل از زمان شروع بولتن خبری متن اخبار را مطالعه می‌کند. او به این وسیله هم با متن آشنا می‌شود و هم این فرصت و زمان را دارد که اگر نظر یا پیشنهادی داشت به تحریریه اعلام کند.

به گفته رضایی ثمرین، اگرچه مسئولیت محتوا نهایتاً به‌ عهده سردبیر بخش خبری است، اما مراحل تهیه خبر تلویزیونی یک فرآیند تیمی است؛ یعنی نمی‌توانیم بگوییم گوینده‌ها هیچ نقشی در تهیه و پردازش محتوا ندارند یا نباید داشته باشند. گوینده حتماً باید عضوی از تحریریه و جزئی از فرآیند تهیه و نگارش اخبار باشد تا کاملاً در فضای اخبار قرار بگیرد و بتواند به بهترین نحو، پیام را انتقال دهد.

   ادامه مطلب ...