چگونه ترکیب عناصر بصری و روایی، یک تصویر را به زبان مشترک هویت فلسطینی تبدیل کرد؟
در میان انبوه تصاویر جنگ غزه، گاهی قابهایی ظهور میکنند که فراتر از مستندسازی صرف، به نمادهایی ماندگار در حافظه جمعی تبدیل میشوند. آخرین تصاویر منتشر شده از یحیی سنوار، رهبر شهید جنبش حماس، که او را نشسته بر مبلی در میان ویرانهها و در حال پرتاب تکه چوبی به سوی پهپاد اسرائیلی نشان میدهد، یکی از این لحظات تاریخی است. این تصویر که در روزهای اخیر به الگویی برای بازآفرینی توسط فلسطینیان، بهویژه کودکان و نوجوانان تبدیل شده، از منظر تحلیل رسانهای پدیدهای چندوجهی و قابل تأمل است.
در قاب منتشر شده، سنوار را میبینیم که در میان ساختمانی ویران، روی مبلی تکنفره نشسته است. پسزمینه تصویر پر از آوار و خرابی است، اما او با ژستی آرام و در عین حال مصمم، تکه چوبی را به سمت پهپادی که در حال تصویربرداری از اوست، پرتاب میکند. تضاد میان آرامش چهره او و ویرانیهای اطراف، اولین عنصری است که در این تصویر خودنمایی میکند.
قدرت روایتسازی تصویر
در تحلیل رسانهای این پدیده، قدرت تصویر نقشی محوری ایفا میکند. عکس منتشر شده از یحیی سنوار در لحظه شهادت، با ترکیبی هنرمندانه و در عین حال تکاندهنده از عناصر بصری، توانسته است تأثیری عمیق و ماندگار خلق کند.
تصویر مبارز شهید که در میان ویرانهها با ژستی نمادین به یک مبل تکیه داده، تضادی صریح میان مرگ و زندگی یا ویرانی و مقاومت را به نمایش میگذارد. این تضاد، همراه با پسزمینهی مخروبه در تصویر که نشاندهندهی شرایط دشوار زندگی است، و ژست خاص یحیی سنوار که القاکنندهی عزم و اراده است، ترکیبی را شکل داده که از نظر بصری بسیار تأثیرگذار و به یاد ماندنی است.
قدرت این روایت در توانایی آن برای خلاصه کردن سالها مبارزه، رنج و امید در یک فریم واحد است. این همخوانی با روایت جمعی فلسطینیان باعث میشود که تصویر نه تنها دیده شود، بلکه عمیقاً احساس شود و در نتیجه، به نمادی قدرتمند برای هویت و مقاومت فلسطینی تبدیل شود.
تحلیل نشانهشناختی؛ از تصویر تا نماد
تصویر سنوار در روزهای گذشته به کمک ابزارهای رسانهای تبدیل به نماد شده است. نمادپردازی در این پدیده رسانهای، در حقیقت ژست خاص سنوار را به یک زبان بصری فراگیر تبدیل کرده است. این ژست، فراتر از یک پوز ساده، به نشانهای رمزگذاری شده از مفاهیم عمیق اجتماعی و سیاسی تبدیل شده است.
قدرت این نماد در سادگی و در عین حال، غنای معنایی آن است. مبل، به عنوان نمادی از خانه و زندگی عادی، در تضاد با ویرانههای اطراف، مفهوم مقاومت در برابر آوارگی را تجسم میبخشد. حالت نشستن مبارز، ترکیبی از آرامش و عزم راسخ، نمادی از پایداری در مواجهه با سختیهاست.
این عناصر نمادین، یک الفبای بصری خلق کردهاند که مردم فلسطین، به ویژه کودکان، از آن برای بیان هویت جمعی خود استفاده میکنند. تکرار این نماد توسط کودکان، آن را از یک تصویر صرف به یک رفتار نمادین و عمل اجتماعی ارتقا داده است.
همذاتپنداری عاطفی؛ از مشاهده تا مشارکت
تکرار ژست سنوار توسط کودکان فلسطینی نه فقط درک صرف مفهوم یک تصویر بلکه عملا یک تجربه حسی-عاطفی است. این یعنی، در این فرایند مخاطب از نقش بینندهی منفعل به مشارکتکنندهای فعال در روایت تبدیل شده است. آنها از طریق این عمل مشترک، احساسات و تجربیات یکدیگر را به اشتراک میگذارند.در سطح جهانی، این همذاتپنداری به پلی برای درک متقابل تبدیل شده، که میتواند مرزهای فرهنگی و زبانی را درنوردد و یک همبستگی فراملی با آرمان فلسطین ایجاد کند.
از واقعیت تا اسطوره؛ تولد یک قهرمان
از بُعد تحلیل اسطوره، معنای کار کودکان فلسطینی این است که سنوار از یک فرد واقعی به یک آرمان تجسمیافته ارتقا یافته. این تصویر آرمانی و فرازمینی کارکردی دوگانه دارد: از یک سو به عنوان الگویی برای رفتار و ارزشهای جمعی عمل میکند، و از سوی دیگر میتواند نقطهی کانونی برای بسیج احساسات و اقدامات جمعی باشد. همچنین، این فرآیند نوعی بازتعریف مفهوم قهرمان هم هست؛ اینجا مرز بین قهرمان و شهروند عادی مبهم شده و هر فرد میتواند با تکرار این ژست، خود را بخشی از این روایت قهرمانی بداند.
در نهایت، باید تاکید کرد که آنچه در پدیده تصویر سنوار رخ داده، نمونهای از قدرت رسانه در خلق روایتهای جمعی است. این تصویر توانسته از طریق ترکیب عناصر نمادین، ایجاد همذاتپنداری عاطفی و خلق یک اسطوره معاصر، به ابزاری برای بیان هویت جمعی فلسطینیان تبدیل شود. تکرار این ژست توسط کودکان و نوجوانان فلسطینی نشان میدهد که چگونه یک تصویر میتواند از سطح بازنمایی صرف فراتر رفته و به عملی اجتماعی و هویتساز تبدیل شود.
محتوای این یادداشت در گفتوگویی با همشهری آنلاین بیان شده است.
hamshahrionline.ir/x9BLg